استاد گرانقدر. سلام و درود بر شما
از برنامههای تلویزیونی سوره که جنابعالی در آن حضور داشتید، بینهایت بهرهمند شدم همچنان که از جلسات درس حضوری شما در ترم گذشته دانشکده جنگ، و همانگونه که از کتب ارزشمندتان بهرهها گرفتم. خداوند متعال را شاکرم که محضر استادی چون شما را درک کردم و با آثارتان آشنا شدم و حداقل اینکه پاسخ بسیاری از سوالات و شبهاتی را که قریب به چهار دهه از عمرم، در پاسخ و رمز و راز آنها درمانده بودم را یافتم. سوالاتی مثل : چگونه علی (ع) با آن همه وجنات، کرامات و صفات متعالی همچون علم، تدبیر، شجاعت و قدرت بیمثال در برابر عمروعاص نامی، در صفین کم آورد و مغلوب شد؟! و چگونه هم او، مالک اشتر را از یکقدمی کوبیدن سر فتنه بازداشت و فراخواند که اگر برنگردی مرا خواهند کشت؟! چگونه میتوانستند چون اویی را بکشند؟! و بفرض که میکشتند؛ آیا بهتر نبود تا اینکه سرفتنه جان بدر ببرد و بعدها به تخت خلافت و سلطنت بنشیند و بشود آنچه شد و به سر مسلمانان آن بیاید که آمد؟! حداقل پس از کشتن او، فرزندش امام حسن مجتبی (ع) میتوانست امام شود و شاید محتملا” دیگر اوضاع چنین نمیشد که شد!! … میدانید؟ این سوالات که در ذهن جوان بیپاسخ بماند، تبعات خطرناکی دارد! مثلا” به دنبالش میشود چنین فرض کرد که علی (ع) حداقل در آن مقطع، دچار خطای راهبردی شد! و اگر چنین است، پس تکلیف عصمت معصوم چه میشود؟! و … اسب سرکش اندیشه همچون منی، همچنان در بیراههها میتازد و سوارش را به عمق درههای خوفناک انحراف رهنمون میشود!
پرواضح است که این سوالات و شبهات را در طی این سالها در صدها کلاس و محفل و مجلس و محضر و منبر از صدها معلم و معمم و استاد و مدرس و صاحبنظر پرسیدم ولی پاسخی که باید و شاید، نشنیدم و گاه به شوخی و جدی و دلسوزی و خیرخواهی، از بابت طرح همین سوالات و شبهات مورد تکریه و تنبیه و تذکر اساتید قرار گرفتم که مباد دیگر چنین بیندیشی که عاقبت ندارد!..بله! عاقبت ندارد ولی چه کنم؟! مگر میشود با تهدید و تنبیه جلوی فکر و اندیشه را گرفت؟!
بگذریم. کلاس شما، شما و کتابهایتان چراغی شدید فرا راه زندگی من که پاسخهای متین، مستدل، علمی و قابل قبول عقل و منطق و شریعت خود را از متن و بطن آنها بیابم و عرض کردم خداوند را و سپس شما را از این بابت، بسیار شاکرم.
امیدوارم خداوند به شما اجر، سلامتی و طول عمر و توفیق عنایت فرماید تا همچنان چون خورشید در آسمان معرفت و اندیشه الهی بدرخشید و مجال بیشتری برای استفاده جوانان و همه آحاد این مرز و بوم از محضر درس و بحث و علم و فلسفه جنابعالی، بهویژه در عرصه رسانه به شیوههای جذابتر و بهروزتر فراهم آید. کوچک و ارادتمند شما مهرداد یحیائی- مهرماه ۱۴۰۰
1 دیدگاه
استاد گرانقدر. سلام و درود بر شما
از برنامههای تلویزیونی سوره که جنابعالی در آن حضور داشتید، بینهایت بهرهمند شدم همچنان که از جلسات درس حضوری شما در ترم گذشته دانشکده جنگ، و همانگونه که از کتب ارزشمندتان بهرهها گرفتم. خداوند متعال را شاکرم که محضر استادی چون شما را درک کردم و با آثارتان آشنا شدم و حداقل اینکه پاسخ بسیاری از سوالات و شبهاتی را که قریب به چهار دهه از عمرم، در پاسخ و رمز و راز آنها درمانده بودم را یافتم. سوالاتی مثل : چگونه علی (ع) با آن همه وجنات، کرامات و صفات متعالی همچون علم، تدبیر، شجاعت و قدرت بیمثال در برابر عمروعاص نامی، در صفین کم آورد و مغلوب شد؟! و چگونه هم او، مالک اشتر را از یکقدمی کوبیدن سر فتنه بازداشت و فراخواند که اگر برنگردی مرا خواهند کشت؟! چگونه میتوانستند چون اویی را بکشند؟! و بفرض که میکشتند؛ آیا بهتر نبود تا اینکه سرفتنه جان بدر ببرد و بعدها به تخت خلافت و سلطنت بنشیند و بشود آنچه شد و به سر مسلمانان آن بیاید که آمد؟! حداقل پس از کشتن او، فرزندش امام حسن مجتبی (ع) میتوانست امام شود و شاید محتملا” دیگر اوضاع چنین نمیشد که شد!! … میدانید؟ این سوالات که در ذهن جوان بیپاسخ بماند، تبعات خطرناکی دارد! مثلا” به دنبالش میشود چنین فرض کرد که علی (ع) حداقل در آن مقطع، دچار خطای راهبردی شد! و اگر چنین است، پس تکلیف عصمت معصوم چه میشود؟! و … اسب سرکش اندیشه همچون منی، همچنان در بیراههها میتازد و سوارش را به عمق درههای خوفناک انحراف رهنمون میشود!
پرواضح است که این سوالات و شبهات را در طی این سالها در صدها کلاس و محفل و مجلس و محضر و منبر از صدها معلم و معمم و استاد و مدرس و صاحبنظر پرسیدم ولی پاسخی که باید و شاید، نشنیدم و گاه به شوخی و جدی و دلسوزی و خیرخواهی، از بابت طرح همین سوالات و شبهات مورد تکریه و تنبیه و تذکر اساتید قرار گرفتم که مباد دیگر چنین بیندیشی که عاقبت ندارد!..بله! عاقبت ندارد ولی چه کنم؟! مگر میشود با تهدید و تنبیه جلوی فکر و اندیشه را گرفت؟!
بگذریم. کلاس شما، شما و کتابهایتان چراغی شدید فرا راه زندگی من که پاسخهای متین، مستدل، علمی و قابل قبول عقل و منطق و شریعت خود را از متن و بطن آنها بیابم و عرض کردم خداوند را و سپس شما را از این بابت، بسیار شاکرم.
امیدوارم خداوند به شما اجر، سلامتی و طول عمر و توفیق عنایت فرماید تا همچنان چون خورشید در آسمان معرفت و اندیشه الهی بدرخشید و مجال بیشتری برای استفاده جوانان و همه آحاد این مرز و بوم از محضر درس و بحث و علم و فلسفه جنابعالی، بهویژه در عرصه رسانه به شیوههای جذابتر و بهروزتر فراهم آید. کوچک و ارادتمند شما مهرداد یحیائی- مهرماه ۱۴۰۰