اشعار
نوامبر 17, 2020
![](http://zowraq.ir/wp-content/uploads/2020/10/unnamed.jpg)
آمد ز خیمهگاه برون، سخت بیقرار
مانند قرص ماه ، ولی غرق در غبار
میریخت سیل اشک، ز رخسارهاش، به خاک
میریخت، رود خون، ز تن مرکب و سوار
«آهستهتر! شتاب مکن...
نوامبر 1, 2020
![](http://zowraq.ir/wp-content/uploads/2020/10/The-Wonder-Land-of-Socotra-Yemen-0.jpg)
*** درخت در غم هر برگ خویش زاری کرد در آن شبی که تبر حکم خویش جاری کرد دو رود خون ز دو چشم ستاره جاری […]
اکتبر 13, 2020
![](http://zowraq.ir/wp-content/uploads/2020/10/32c60876a7ecf35e984a1414bedb5b6f.jpg)
دلم می خواست شعر تازه می گفتم پیامی از خروش کوچه های شهر پر آوزه می گفتم در این یلدا شب تاریخ دلم می خواست از […]
اکتبر 6, 2020
![](http://zowraq.ir/wp-content/uploads/2020/10/1050064_163.jpg)
گر نباید شعری از گلواژه های نو بهاران خواند، گر نباید در فراق جویباران اشک حسرت ریخت، گر نباید در غم هر دشت خشک و داغ […]
![writer writer](http://zowraq.ir/wp-content/uploads/2019/06/writer.png)